تداوم مذاکره بر پایه اصول، نه تسلیم
رهبر انقلاب در سخنانی مرزهای اصولی نظام در عرصه دیپلماسی را یادآور شدند

به گزارش روزنامه صبح نو، در پی بیانات راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم گرامیداشت شهدای خدمت، بار دیگر خطوط کلان جمهوری اسلامی ایران در موضوع مذاکرات هستهای و تعامل با غرب تبیین شد. سخنانی که مرزهای اصولی نظام در عرصه دیپلماسی را یادآور شد. رهبر انقلاب با تذکر به طرف آمریکاییِ مذاکرات غیرمستقیم درباره پرهیز از یاوهگویی تأکید کردند: «این حرف آمریکاییها که به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم، غلط زیادی است و در کشور کسی منتظر اجازه این و آن نیست و جمهوری اسلامی همان سیاست و روش خود را پیگیری خواهد شد.» البته این تعبیر که «گمان نمیکنیم به نتیجه برسد» نباید به معنای بنبستسازی یا مأیوسسازی تلقی شود، بلکه ناظر به واقعیتی است که رهبر انقلاب به صراحت بیان کردند. بدین معنا که یاوهگویی و زیادهخواهی طرف مقابل، بهویژه در موضوع غنیسازی قابل قبول نیست. بر این اساس، اگر بنبستی در مسیر مذاکرات دیده میشود، نه به دلیل کمکاری یا انفعال تیم ایرانی، بلکه ناشی از اصرار طرف آمریکایی بر تحمیل مطالباتی برخلاف حقوق مسلم ملت ایران است؛ از جمله تلاش برای محرومسازی ایران از غنیسازی، که یک حق حاکمیتی و نیاز ضروری کشور محسوب میشود. در تحلیل موانع موجود بر سر راه توافق، یکی از مهمترین عوامل، بیاعتمادی عمیق شکلگرفته میان ایران و ایالات متحده است. این بیاعتمادی، ریشه در تجربیات گذشته بهویژه عملکرد آمریکا در قبال برجام دارد که حتی با وجود امضای توافق، به خروج یکجانبه از آن انجامید. افزون بر آن، تناقض در رفتار و گفتار مقامهای غربی، بهویژه در دوره بایدن که از یکسو بر گفتوگو تأکید میکنند و از سوی دیگر تحریمهای جدید اعمال میکنند، موجب پیچیدهتر شدن فضای مذاکرات شده است.
نگاه نو به دیپلماسی: بهرهبرداری هوشمندانه از ابزار مقاومت و مذاکره
جمهوری اسلامی ایران همواره بر این اصل پایبند بوده که دیپلماسی و مقاومت، دو ابزار مکمل در سیاست خارجیاند، نه متضاد. بیانات اخیر رهبر انقلاب نیز حاکی از همین رویکرد است؛ مذاکره اگر مبتنی بر عزت و منطق باشد، نهتنها نفی نمیشود بلکه مورد تأیید قرار میگیرد. در این چارچوب، حفظ حقوق هستهای ایران و تکیه بر توان داخلی، نقطه اتکای اصلی مذاکرات است. مقاومت فعال در برابر فشارها، به معنای نفی مذاکره نیست، بلکه شرط موفقیت آن است.
نقش قدرتهای منطقهای در تحرکات دیپلماتیک
تحرکات برخی کشورهای منطقهای نظیر قطر و عمان در ایفای نقش میانجی، بیانگر آن است که علیرغم فضای سرد موجود، ظرفیتهایی برای کاهش تنش و تسهیل گفتوگو باقی است. این کشورها با تکیه بر روابط متوازن با دو طرف، تلاش دارند از طریق کانالهای محرمانه و رایزنیهای مستمر، زمینهای برای گفتوگوهای مؤثر فراهم کنند. هرچند چشمانداز دستیابی به توافق روشن نیست، اما این تلاشها میتواند به کاهش سوءتفاهمها و جلوگیری از تشدید بحران کمک کند.
عراقچی: تاریخی برای مذاکرات پیشنهاد شده که هنوز قبول نکردهایم
همزمان با سخنان رهبر انقلاب، مواضع دیپلماتهای ایرانی نیز حکایت از پایبندی به همین چارچوب دارد. وزیر امور خارجه سیدعباس عراقچی روزگذشته (سهشنبه) ۳۰ اردیبهشتماه درباره دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با واسطه عمان گفت: «تاریخی برای مذاکرات پیشنهاد شده ما هنوز قبول نکردهایم.» وی افزود: «مکان و زمان مشخص هست، ولی ما هنوز در حال بررسی
هستیم.»
وزیر خارجه درباره فرمایشات رهبر انقلاب در خصوص یاوهگوییهای آمریکا عنوان کرد: «به نظرم ایشان لب کلام را فرمودند. ما در چند روز گذشته شاهد مواضعی از سوی آمریکاییها بودیم که با هیچ منطقی سازگار نیست و مذاکرات را با مشکل مواجه میکند. به همین دلیل ما دور بعدی مذاکرات را هنوز تعیین نکردهایم و در حال بررسی هستیم و امیدواریم که عقلانیت حاکم شود.»
عراقچی همچنین در حاشیه این مراسم در مورد زمان و مکان مذاکرات ایران و آمریکا به شوخی گفت: «فعلا بزن بزن است!» عراقچی ادامه داد: «یک تاریخی برای مذاکرات پیشنهاد شده اما ما هنوز قبول نکردهایم.»
تلاش منطقهای برای میانجیگری
در همین حال، نخستوزیر قطر از تلاش کشورش برای کاهش شکاف میان ایران و آمریکا خبر داده و گفته است: در حال گفتوگو با ایران و عمان برای پر کردن شکاف بین واشنگتن و تهران هستیم.
مسئولیت توقف یا شکست مذاکرات بر عهده کیست؟
رهبر انقلاب با ترسیم چارچوبی منطقی، عزتمند و راهبردی، نهتنها مذاکرات را نفی نکردند، بلکه مسئولیت هرگونه توقف یا شکست آن را متوجه طرف مقابل دانستند؛ همانطور که در گذشته نیز بارها هشدار داده بودند که «مذاکره اگر توأم با منطق باشد پذیرفتنی است، اما تسلیم در برابر زورگویی هرگز.»
همچنین در بیانات ایشان، هیچ تقابلی میان دولت شهید رئیسی و دولتهای پیشین در امر مذاکره ترسیم نشد. بلکه با تأکید بر استمرار مذاکرات غیرمستقیم در هر دو دولت، برداشتهای جناحی از سیاستهای کلان نظام نفی گردید.
در نهایت، مسیر مذاکرات همچنان باز است، اما این مسیر باید از لابهلای منطق، احترام متقابل، و پرهیز از زیادهخواهی عبور کند. طرفی که مانع رسیدن به نتیجه است، نه ایران، بلکه آمریکاست؛ با اصرار بر خواستههایی خلاف حقوق ملت ایران.
غنیسازی اورانیوم؛ ستون راهبردی استقلال علمی، امنیت ملی و عزت سیاسی
غنیسازی اورانیوم یکی از اصلیترین مؤلفههای برنامه هستهای ایران است که از ابتدای شکلگیری آن، در کانون توجه قدرتهای جهانی قرار داشته است. در حالی که آمریکا و برخی دولتهای غربی تلاش کردهاند این فعالیت را به عنوان تهدیدی امنیتی معرفی کنند، برای جمهوری اسلامی ایران، غنیسازی نهتنها یک ضرورت فناورانه، بلکه عنصری بنیادین در معماری استقلال ملی و اقتدار راهبردی کشور است. در این گزارش، ابعاد مختلف اهمیت غنیسازی برای ایران بررسی میشود.
غنیسازی اورانیوم فناوری پیشرفتهای است که تنها کشورهای معدودی در جهان به آن دست یافتهاند. دستیابی ایران به این فناوری بدون وابستگی به غرب، حاصل تلاش دهها ساله دانشمندان ایرانی در شرایط تحریم و فشار بوده است. تداوم این توانمندی نشاندهنده بلوغ علمی ایران است؛ ظرفیت ایران برای توسعه چرخه کامل سوخت هستهای را تضمین میکند؛ زیرساختهایی ایجاد کرده که در سایر حوزههای فناوری پیشرفته مانند نانو، لیزر، پلاسما و پزشکی نیز اثرگذار بودهاند و واگذاری این ظرفیت به نهادهای خارجی، یعنی عقبنشینی از یک موقعیت ممتاز علمی که به دشواری و با هزینه بسیار حاصل شده است.
در افق بلندمدت، ایران به چندین نیروگاه هستهای برای تولید برق نیاز دارد. طبق برنامههای رسمی، تا سال ۱۴۲۰، سهم قابل توجهی از سبد انرژی کشور باید از طریق انرژی هستهای تأمین شود. برای این منظور نیاز به سوخت پایدار و ارزان در داخل کشور ضروری است.
ایستادگی در برابر زیادهخواهی آمریکا؛ دفاع از حاکمیت، عزت ملی و حقوق قانونی ایران
ایران عضو معاهده عدم اشاعه تسلیحات هستهای (NPT) است و طبق ماده ۴ این معاهده، کشورهای عضو حق دارند از فناوری هستهای برای مصارف صلحآمیز از جمله غنیسازی اورانیوم در خاک خود بهرهمند شوند. این حق نه امتیاز است و نه لطف، بلکه جزو حقوق مسلم ایران است.
اصرار آمریکا بر «محرومسازی ایران از غنیسازی»، آشکارا نقض این اصل حقوقی و تلاش برای ایجاد نظام تبعیضآمیز هستهای در جهان است. پذیرش این خواسته یعنی تن دادن به یک استاندارد دوگانه غیرقابل پذیرش برای ایران و دیگر کشورهای مستقل.
هیچ کشوری که خواهان استقلال و حاکمیت واقعی است، اجازه نمیدهد قدرت خارجی برای آن تصمیم بگیرد که چه فناوریهایی را داشته باشد یا نداشته باشد. زیادهخواهی آمریکا در مذاکرات صرفاً درباره موضوع فنی غنیسازی نیست، بلکه درباره تحمیل الگوی سلطه و تعیین خطوط قرمز بهجای یک ملت است.
اگر ایران یک بار در برابر این زیادهخواهی عقبنشینی کند، در آینده باید از بسیاری از حقوق دیگر نیز صرفنظر کند؛ از توسعه موشکی گرفته تا سیاست خارجی مستقل.
تجربه برجام نشان داد که حتی با پذیرش محدودیتهای گسترده و شفافترین بازرسیها، آمریکا نهتنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه در دوره ترامپ از توافق خارج شد و تحریمها را تشدید کرد و در دوره بایدن نیز از بازگشت واقعی به توافق طفره رفت.
نتیجه این تجربه برای ایران روشن است: اگر در برابر زیادهخواهی ایستادگی نکنیم، امتیاز میدهیم و چیزی نمیگیریم. بنابراین باز هم عقبنشینی در موضوع غنیسازی، بهجای گشایش، چرخه جدیدی از فشار و تهدید را به دنبال خواهد داشت.
فناوری غنیسازی، نه برای تولید بمب هستهای، بلکه برای تأمین سوخت نیروگاهها، تولید رادیودارو، ایزوتوپهای صنعتی و توسعه دانش پیشرفته مورد نیاز است. ایران بارها اعلام کرده که ساخت سلاح هستهای را حرام شرعی و استراتژی مردود میداند.
پس مخالفت با غنیسازی ایران، نه به خاطر ترس از بمب اتم، بلکه برای تضعیف توان فناورانه و استقلال راهبردی کشور است.
پایداری ایران در برابر خواستههای آمریکا، الگویی از مقاومت هوشمندانه برای دیگر کشورهای جهان است. اگر ایران بتواند با حفظ حق غنیسازی، تحریمها را خنثی کرده و پیشرفت کند، این پیام به جهانیان مخابره میشود که میتوان بدون وابستگی به آمریکا، مسیر توسعه را پیمود. همین مسئله، مهمترین دغدغه واشنگتن است؛ نه غنیسازی فنی، بلکه غنیسازی الگوی مقاومت.
دیدگاه تان را بنویسید