ببر کاغذی در تابستان داغ

کد خبر: 31554

دکتر رکن آبادی

اندكي پس از پايان جنگ 33روزه و شكست رژيم صهينونيستي در اين معركه سخت و نابرابر بدست توانمند رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان ؛ تبليغات گسترده و جنگ رواني رسانه هاي اسرایيلي و به تبع آن امپراطوري رسانه ايي لابي جهاني صهيونيستي ، اقدام به ترويج اخباري مبني بر حمله مجدد اسراييل در تابستان سال جاري نمودند و در اين راستا برخي از مسئولان و سردمداران اين رژيم نيز با رسانه هاي مزبور همنوا گشته و از تابستاني داغ در منطقه خبر دادند . خبرهاي رسانه اي و اظهارات برخي مسئولان اسرایيلي از تابستان داغ در حالي منتشر مي گردد كه هيچگونه اشاره ايي به هدفها و يا كشورها و يا دقيقا مكان مورد حمله نشده است اگر چه بصورت كلي لبنان ؛ سوريه يا جمهوري اسلامي ايران بعنوان هدف هاي احتمالي در رسانه ها مورد اشاره قرار گرفته است . شايد يكي از علل دامن زدن به اين تبليغات و به راه انداختن جنگ رواني توسط اسرائيلي ها و طرفداران آنها و بويژه طرف هايي كه از جنگ اسراييل در منطقه منتفع مي شوند، تلاش بيهوده در جهت اثبات اين موضوع از سوي آنان باشد كه عليرغم وارد آمدن ضربات بسيار سنگين بر ماشين جنگي و نيز نيروهاي زبده اسرائيلي ؛ اين رژيم در هر دو بعد ماشين جنگي و نيروي انساني سرپا بوده و آمادگي آن به حدي است كه نه تنها توان ايستادگي و دفاع در برابر هر گونه حمله ايي را دارد بلكه فراتر از آن از توان تهاجم نيز برخوردار مي باشد . واقيت آن است كه با نگرشي حتي سطحي به شيوه عملكرد اين رژيم طي ساليان گذشته و طي چهار چنگ عربي - اسرائيلي و مقايسه آن چهار جنگ با دو جنگ اخير در لبنان و بويژه جنگ 33روزه موسوم به جنگ ششم اين امر به روشني هويداست كه از سال 1948كه اين مولود نامشروع با حمايت قدرت هاي بزرگ بين المللي وقت پا به عرصه وجود گذاشت اين چنين در ميدان واقعي نبرد وارد جنگي سخت با حريف مقابل نشده و متحمل چنين شكست سختي به روايت خود سردمداران اسرائيلي و نيز بخش اول گزارش كميته تحقيق وينوگراد نگرديده است . شكست و رسوايي بزرگي كه بركناري رئيس ستاد مشترك ارتش و وزير جنگ اين رژيم را در مرحله كنوني بدنبال داشت و بركناري اولمرت را در آينده نزديك بدنبال خواهد داشت . رژيم اسراييل در پي شكست سختي را در سال 1996در جنگ 16روزه خود عليه رزمندگان حزب الله لبنان تحت عنوان عمليات خوشه هاي خشم متحمل گرديد و يكي از مهمترين ثمرات آن مشروع شناخته شدن عمليات مقاومت بر عليه اشغالگري و سپس بدنبال آن اجراي يكطرفه قطعنامه 425شوراي امنيت توسط رزمندگان مقاومت اسلامي در سال 2000بود كه تحت ضربات كوبنده خود اشغالگران اسراييلي راوادار به فرار از مناطق اشغالي لبنان باستثناي مزارع شبعا نمود. با توجه به شكست هاي پياپي اين رژيم در صحنه لبنان و بويژه پخش تصاوير سربازان و افسران اسراييلي كه گريه كنان احساس خود را در برابر دوربين خبرنگاران بيان مي كردند و در بيان رشادت هاي خود به اين موضوع اشاره مي كردند كه چگونه موفق شدند سالم از دست نيروهاي حزب الله به پشت جبهه فرار نموده و خود را از مهلكه نجات دهند. تحمل اين صحنه هاي رسوايي براي رژيمي كه همواره روي اسطوره شكست ناپذيري خود مانور داده و به عنوان چهارمين ارتش قدرتمند جهان موجب ايجاد رعب و وحشت در دل كشورهاي عربي گرديده بود بسيار سخت و گران بوده و لذا در سال 2000 هم پس از تحمل اين رسوايي بزرگ كه در واقع بدون كوچك ترين درگيري با نيروهاي حزب الله بوقوع پيوست براي جبران اين شكست ؛ اقدام به آغاز جنگ رواني و تبليغي نمود و اينكه از آمادگي كامل براي ضربه زدن به رزمندگان مقاومت اسلامي برخوردار مي باشد . اين عرض اندام اسرائيلي ها در شرایطي صورت مي گرفت كه ديگر تمامي كشورهاي عربي و اسلامي ونيز جريان ها و احزاب مختلف لبناني و فلسطيني به نيكي پي برده بودند كه تا آن زمان حريفي جدي در برابر اين رژيم قرار نداشته است والا اسراييل ببري كاغذي بيش نيست و از اين رهگذر شاهد بوديم كه چگونه رهبران كشورهاي عربي و اسلامي اقدام به ارسال پيام هاي تبريك براي آقاي سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله در سال 2000 نمودند و با احساس غرور از اينكه اسرائيل كه در 4جنگ عربي اسراييلي در سالهاي 1948؛ 1956؛ 1967و 1973 طرف برنده جنگ بوده و اكنون براي اولين بار و پس از پنجاه و دو سال يك طرف عربي موفق به بهم ريختن اين معادله شده و نيروهای "تا بن دندان مسلح" اين رژيم را مجبور به فرار نموده است و اين طرف عربي كساني جز جوانان غيور ؛‌مومن و شهادت طلب حزب الله نبوده اند ؛ به ابراز شادماني پرداخته و برخي از رهبران و روساي كشورهاي عربي يا شخصا براي تبريك به دبيركل حزب الله عازم بيروت شدند و يا اقدام به اعزام هيات نمودند و در داخل لبنان نيز جريان ها و گروه ها و احزاب از طوائف هيجده گانه با يكديگر متحد شده و اين پيروزي را تبريك گفتند . در چنين فضا و شرائطي كه از برخي جنبه ها بي شباهت به فضاي بعد از جنگ 33روزه نمي باشد شاهد آغاز فعاليت امپراطوري رسانه ايي صهينونيستي در جهت ايجاد جنگ رواني و احتمال حمله اين رژيم به لبنان بوديم ؛ كه اين اقدام با يك فاصله ده ساله از جنگ 16روزه سال 1996و فاصله شش ساله از فرار ذلت بار نظاميان اسراييلي از مناطق اشغالي لبنان در سال 2000صورت گرفت . نتيجه بحث آنكه عليرغم اينكه جنگ 33روزه از نظر وسعت و حجم و بكارگيري تكنولوژي جديد مقاومت اسلامي به هيچ وجه قابل قياس با جنگ 16روزه در سال 96نمي باشد مستلزم يك فاصله زماني ده ساله براي تجديد قواي رژيم صهيونيستي به منظور تدارك ديدن حمله ايي جديد به لبنان گرديد حال با توجه به ضربات شديدي كه اين رژيم در جنگ تابستان 2006متحمل شده چگونه مي تواند در فاصله يكساله قواي خود را تجديد نموده و از آمادگي لازم براي انجام تهاجمي ديگر برخوردار باشد ؛ ضمن آنكه علاوه بر بهم ريختگي و آشفتگي اوضاع نيروهاي نظامي و ادوات و ماشين جنگي اين رژيم كه ناگزير گرديده بود در جنگ 33روزه از تمامي امكانات خود استفاده نمايد ، صحنه سياسي - اجتماعي و داخلي اين رژيم نيز وضعيت بهتري نسبت به وضعيت نظامي نداشته و بويژه از نظر رواني نيز صهونيست هاي ساكن در فلسطين اشغالي آمادگي تحمل شرائط سخت جنگ و ماندن در پناهگاه را نداشته و دروغ هاي اولمرت بيش از پيش بر آنان روشن گرديده است كه خطري جدي آنان را تهديد نمي نمايد و اساسا تحمل 33روز زندگي بسيار سخت و پرمشقت در پناهگاه از آن جهت براي آنان قابل توجيه بوده است كه سردمداران اسراييلي در حين جنگ شديدا به اين مطلب دامن مي زدند كه اين جنگ ؛ جنگ بقا و مرگ است و اگر ما نایستيم و جنگ را ا دامه ندهيم در همين مرحله همگي قتل عام خواهند شد و با اين تبليغات و نيز جنگ هاي رواني حتي عليه مردم خود توانستند 33روز غيرنظاميان را در پناهگاه نگاه داشته و به جنگ ادامه دهند . امري كه اكنون عدم صحت آن براي جامعه صهيونيستي آشكار گشته و در اين مرحله زمينه ايي براي فريب دادن مجدد آنان وجود ندارد و نتايج نظر سنجي هاي متعددي كه اخيرا حتي توسط مراكز نظر سنجي اسراييلي صورت گرفته است اين امر را تاييد مي نمايد . در كنار موارد مورد اشاره چند عامل ديگر نيز وجود دارد كه بيانگر عدم فراهم بودن زمينه مساعد جهت تجاوزي جديد از سوي رژيم اسراييل در مرحله زماني كنوني عليه لبنان ؛ سوريه و يا جمهوري اسلامي ايران مي باشد: شرائط داخلي آمريكا و كشمكش هاي جمهوريخواهان و دمكراتها با يكديگر و تلاش هريك در جهت حفظ موازنه به نفع خود كه اين امر مانع تصميم گيري سريع شده و موجب راكد ماندن وضعيت مي گردد ؛ در اين ارتباط شايان ذكر است كه آمريكا روز گذشته اقدام به افزايش كمك مالي خود به اسراييل از مبلغ 2400000000دلار در سال به 3ميليارد دلار نموده و وعده رساندن اين كمكها به 30ميليارد دلار طي ده سال آينده نموده است . كه شايد در نظر اول به عنوان دليلي در جهت تاييد تهاجم اسراييل در تابستان سال جاري باشد ؛‌اما اين احتمال بسيار ضعيف بنظر مي رسد و اساسا اعلام اين خبر در اين برهه زماني اولا در جهت تكميل چرخه جنگ رواني قابل ارزيابي بوده و ثانيا به فرض در اختيار گذاردن سريع اين مبلغ يكي از اهداف ؛ ترميم ماشين جنگي اسرائيل مي باشد كه بخش قابل توجه آن در جنگ 33روزه منهدم گرديده است . شايان ذكر است كه در جنگ 33روزه جمهوريخواهان از مشوقان اساسي اسرائيل براي ادامه جنگ بودند. مناطق جنوبي لبنان در سايه حضور نيروهاي بين المللي و همچنين حضور ارتش لبنان و در سايه درايت رهبران حزب الله و امل جهت حداكثر همكاري با نيروهاي بين المللي و ارتش در حالت ثبات نسبي به سر مي برد . استفاده نيروهاي مقاومت اسلامي لبنان از فرصت يكساله جهت حفظ آمادگي و انسجام كامل خود جهت رويارويي با هرگونه تجاوز خارجي ، آمادگي كامل سوريه و جمهوري اسلامي ايران براي رويارويي با هرگونه تهديد خارجي . در خاتمه عليرغم ذكر موارد فوق در جهت اثبات عدم فراهم بودن شرائط جهت انجام تهاجمي ديگر از سوي رژيم اسراييل ؛ چنانكه اشاره شد احتمال بسيار ضعيف انجام حمله را نبايستي ازنظر دور داشت و در اين راستا حفظ آمادگي كامل براي رويارويي با هر تهديد و تجاوز خارجي ضروري مي باشد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت